هدیه ای از طرف خدا

علاقه به فوتبال

جگر مامان نمیدونم چرا انقد به فوتبال علاقه داری و قشنگ همشو نگاه میکنی مخصوصا بازی استقلال و پرسپولیس فک کنم از بابت به بابایی رفتی .وای خدای من 2 تا شدید. اینم عکسی که در حال نگاه کردن بازی بودی و بازم مساوی شدن اگه میدونستن تو بازیشونو نگاه میکنی حتما گل میزدن ...
29 بهمن 1392

واکسن 4 ماهگی

النا خانم گلم واکسن 4 مهگیتم زذی دخترم اما این دفعه چنان گریه ای کردی که نگو دلم داشت از جاش کنده میشد کی بشه این واکسن ها تموم بشن تا تو درد نکشی. اینم اشکای النا خانم بعد از واکسن ...
29 بهمن 1392

برگشت از مسافرت

بعد از حدود یکماه من و النا خانم برگشتیم خونه خودمون تو این مدت هوا نسبتا خوب بود و به ما خوش گذشت هرچند جای بابایی خالی بود من برای کارای پاین نامه مجبور شدم تو نازگلمو چندبار پیش ننه بذارم و برم و دوبارم تورو بردم موسسه که همه کلی ذوقتو زدن.الان 4 ماهو 25 روزته و هر روز بامزه تر میشی کرج که بودیم باباحاجی باهات بازی میکرد و تو هم داد میزدی به حدی که دیگه صدا به صدا نمیرسید یه کوچولو مریض شدی و من تنهایی بردمت دکتر و حالا شکر خدا بهتری.
19 بهمن 1392
1